روزهای سختی را میگذرانیم… بسیاری از ما نشانههایی از «اختلال استرسی پس از حادثه[1]»، «سندروم استرسی خبر بد[2]» یا نوعی از «اندوه پیچیده[3]» از خود بروز میدهیم و البته که شاید دچارشان هستیم. در عین حال، همه کم و بیش به اختیار یا اجبار؛ به زندگیِ اجتماعی و کاری خود ادامه میدهیم یا به آن باز خواهیم گشت. گروه مشاوره مدیریت خلاق نوشتهی زیر را برای کمک به این روزهای همهمان گردآوری و ترجمه کرده است. راهکارها و توضیحات همگی ساده هستند، و شاید به همین دلیل اغلب مورد توجه قرار نمیگیرند یا خیلی زود فراموش میشوند.
«غمواندوه» در محیط کار
اتفاقات ناراحتکنندهای پیرامون محیط کار رخ میدهد. وظیفهی مدیران و همهی اعضای سازمان برخورد درست با این رخدادها است. یکی از این اتفاقاتِ ناگوار غم و اندوه از دست دادن عزیزان است. غم و اندوه یک تجربهی انسانی در تمام جهان است. فرهنگ سازمان میتواند و باید به سمتی برود که فضای محل کار برای افرادی که رنج عمیقی دارند، غیرقابل تحمل نشود. انجام مکالمههایی در مورد اتفاقات ناگوار و مرگ عزیزان و برگزاری مراسمهایی برای همدردی و تخلیهی انرژیهای منفی در هنگام رخدادهای تلخ ملی، میتوانند راهکارهای مناسبی باشند.
ما نیازمند وجود خطومشی و سازوکارهای از قبل طراحی شده، هستیم. اگر این سازوکارها وجود ندارند، الان هم دیر نیست. اهمیت دادن مدیران به اتفاقاتی مانند سیل، زلزله، مریضی یا تصادف و … و گفتوگوهای آزاد در هنگام وجود خبرهای بد و ناراحتکننده که منجر به مرگ عزیزان میشود؛ کمککننده هستند. تحقیقات نشان میدهند آمادگی کمی نسبت به چگونگی برخورد با این شرایط در سازمانها وجود دارد. سازمانها برای شرایطی مانند تولد فرزندان یا سالگردها و جشنها، معمولا برنامهی مشخصی دارند، اما زمانیکه با غم و اندوه از دست دادن و مرگ مواجه میشویم، تقریبا سکوت و نوعی انکار اتفاق میافتد. به طور معمول رویکرد پیشفرض در چنین شرایطی این است که، سعی شود محیط کار از غم و اندوه دور نگه داشته شود و یا افراد عزادار برای چند روز از محیط کار دور باشند و سپس امیدوار باشیم که آنها به زودی با حال خوب به محیط کار خود باز خواهند گشت؛ این کار به خصوص در هنگام مرگ یکی از نزدیکان و یا هنگام از دست دادن جمعی از شهروندان و عزای عمومی، راه حل مناسبی نیست. این سکوت و عدم کمک به تخلیهی حس اندوه، صدمات بیشتری را در پی خواهد داشت.
این نکته را باید در نظر گرفت که در دنیای امروز با تغییر سبک زندگیها، محل کار تبدیل به مکانی شده است که افراد در کنار کسب درآمد از آن، به دنبال تحقق سایر نیازهای معنوی و اجتماعی خود نیز هستند. شرکتها به افراد قول انجام کارهای با معنا و حس یک اجتماع را میدهند و تنها بحث درآمد مالی مطرح نیست. شغل افراد تبدیل به ستون هویت آنها شده است و مدیران نیاز به پیش گرفتنِ رویکردهای بهتری دارند تا به بازگشت موثر افراد به محیط کار، کمک کنند.
نشان غم و اندوه تنها ناراحتی و حس از دست دادن نیست بلکه میتواند به صورت حس گناه، عصبانیت، عدم اطمینان، انکار و پشیمیانی خود را نشان دهد؛ که تمامی اینها میتواند بر کیفیت کاری افراد تاثیر بگذارد. بخش منابعانسانی و مدیران در چگونگی واکنش به این اتفاقات نقش مهمی دارند و نباید اتفاقاتی رخ دهد که به صورت ناخواسته وضعیت بد را، بدتر کند. بهترین راهحل ترکیبی از اقدامات در کنار آموزش مدیران و کارکنان برای برخورد با چنین موقعیتهایی است. در مورد این آموزشها و دستورالعملها باید به نکات زیر توجه کرد:
- اندوه، خطی نیست
روند غم و اندوه جزر و مدی است و بالا و پایین دارد. بعضی از روزها راحتتر سپری میشود و در برخی روزهای دیگر محرکهای عاطفی گاهی در غیرقابل انتظارترین زمانها فعال میشوند. ممکن است روزی احساس قوی بودن و کنار آمدن با شرایط را داشته باشید، اما در یک لحظه با دیدن عکسی تمام خاطرات دوباره برایتان زنده شود و حس از دست دادن و ناامیدی کنید؛ و این اتفاق میتواند کل روز یک فرد را تحت تاثیر قرار دهد. زمان به تنهایی نمیتواند تمامی زخمها را بهبود دهد، باید شرایط را در نظر گرفت و افراد را برای بازگشت سریع به حالت عادی، تحت فشار قرار نداد.
- اهمیت هوش هیجانی
یکی از سختترین قسمتها برای افرادی که با غم از دست دادن مواجه هستند، عدم توانایی صحبت کردن صریح در مورد غم و اندوهشان است. اغلبِ مدیران و همکاران در سازمان نمیدانند در این مواقع باید چگونه با فرد اندوهگین رفتار کنند یا به او چه بگویند. این شرایط محیط ناایمنی را برای فرد ایجاد میکند که در آن احساس تنهایی میکند.
این موارد لزوم برگزاری آموزش در مورد چگونگی مواجهه با شرایط ناگوار در سازمان و اینکه افراد چگونه میتوانند به یکدیگر کمک کنند را، بیان میکند. این آموزشها باعث میشود تمامی افراد در این مواقع سخت، حس بهتری داشته باشند.
- خودداری از نادیده گرفتن
به خاطر بسپارید به عنوان مدیر، حتما در مورد اتفاقات ناگوار با افراد صحبت کنید. شرلی سندبرگ[4] در کتاب خود از غم و اندوه به عنوان فیلی یاد میکند که حضور او را در اتاق نادیده میگیریم. جویا نشدن حال افراد به آنها حس نامرئی و منزوی بودن میدهد؛ مدیران باید این فضا را در اختیار کارکنان قرار دهند تا خود واقعیشان باشند و نه اینکه در ظاهر همه چیز را خوب جلوه دهند؛ چرا که در آینده عواقب بدی بر روی عملکرد کاری آنها نیز خواهد داشت. هنگامی که فرد خود واقعیش باشد، میتواند استرس خود را بهتر مدیریت کرده و به سازمان خود وفادار باشد.
در عین حال، احترام گذاشتن نیز مهم است، بهتر است به جای گفتن جملاتی مانند «من میدانم چه غم سنگینی را تحمل میکنی» از عبارات درستتری مانند «نمیدانم چه بگویم، اما تو برایم مهم هستی و همیشه برای صحبت کردن و کمک، در کنارت هستم» استفاده کنید؛ اما مراقب باشید افراد را برای حرف زدن تحت فشار قرار ندهید، شاید برخی تمایل به توضیح دادن نداشته باشند.
باید به خاطر داشت که شادی در عدم وجود احساسات منفی نیست. غم و اندوه فرایندی طبیعی است که برای تمامی افراد در مراحل زندگی رخ میدهد. انسانها توانایی کنار آمدن با شرایط را دارند و میتوانند بر غم و اندوه نیز غلبه کنند؛ اما باید زمان و فضای لازم را در اختیار داشته باشند. در کنار توصیههای انجام شده این نکته را باید در نظر گرفت که، ممکن است برخی تمایلی به، اشتراک گذاشتن احساسات خود نداشته باشند یا این کار برایشان راحت نباشد؛ نباید آنها را مجبور به انجام کاری کرد. انتقال این حس به آنان که در کنارشان هستید، موجب دلگرمی آنان میشود؛ نادیدهگرفتن شرایط کارکنان باعث میشود حس کنند سازمان اهمیتی برایشان قائل نیست و نگاه انسانی به آنها ندارد و این بر وفاداری و تعهد سازمانیشان نیز تاثیر منفی میگذارد. مدیران باید شنوندهای خوب برای کارکنان باشند و از آنها پشتیبانی کنند تا دوباره بهبود یابند.
[1] Post-Traumatic Stress Disorder (PTSD)
[2] Headline Stress Syndrome
[3] Complicated Grief
[4] Sheryl Sandberg, “Option B”
برگرفته از:
https://hbr.org/2019/07/when-a-colleague-is-grieving
https://hbr.org/2017/06/making-your-workplace-safe-for-grief